-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 13:30
حکمت کارهای خدا رو نمیدونم . اما ما چهار ماهه داریم تلاش میکنیم نی نی بیاریم نمیشه اما دوستم همش تو تیر اقدام کرده و الان یک ماه بارداره !!!!!!!!!!!!! خدایا تو رو قسمت میدم ما رو تنها نزاری !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 19:51
پیش دکتر جدیدم وقت داشتم . همش فکر میکنم مشکلی دارم باز ... رفتم دوباره سونو گرافی کرد و گفت فهلا از انظر جسمی هیچ مشکلی نداری ... یادم نیست که پیش دکتر قبلیم چه آزمایش هایی داده بودم ... دوباره آزمایش های قبل از بار داری رو نوشت و امروز رفتم جوابشو گرفتم خوشبختانه همه چیز نرماله و مشکلی نیست ... حالا فقط چشم امیدم به...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 تیرماه سال 1391 13:51
باباجونم مریضه و تو بستر بیماری .... هنوزم مرخصش نکردن براش دعا کنید
-
دومین سالگرد عاشقی
شنبه 10 تیرماه سال 1391 14:07
ساده زیبا دوست داشتنی و بهتر از هر چیزی عزیزم دومین سالگرد خوشبختی مون مبارک دوستت دارم بیشتر از همیشه عاشقتم بیشتر از همیشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 18:58
همسری سر کاره و من تنهام ... هنوز خدا بهمون نی نی نداده نمیدونم کی میخواد بده ... یکم نگرانم ... یکم خسته ام ...
-
روزت پیشاپیش مبارک
شنبه 13 خردادماه سال 1391 17:26
تو خوبی و خواستنی پاکی و دوست داشتنی هر جای دنیا باشی الهی زنده باشی تو دنیا هیچکسو از تو بهتر ندیدم یه تار موتو عزیزم به صدتا دنیا نمیدم به آرزوم میرسم ! عزیز دلم همسر خوبم مرد مهربونم روزت مبارک !
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 21:05
به خاطر دل همسر مهربان موهامو بلوند کردم خودمم خیلی خوشم اومده .... خدایا شکرت از داشتن همسری ... دوستت دارم ...
-
دلتنگی
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 14:08
دیروز اصلا آقای همسرو ندیدم چون اون صبح زود رفت سرکار و من هم تا شب که اون برگرده رفتم سرکار در نتیجه تا اون بیاد خونه من رفته بودم ... خیلی روز بدی بود . همینجوری کلی فکر و خیال مسخره تو ذهنم هست چه برسه به روزی که نبینمش .... دلم براش خیلی تنگ شده ... پریشب مامان زنگ شده بود از شنیدن صداش خوشحال شدم اما همین که گفت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:23
دیروز برای اینکه دوباره یه مشکلی برام پیش اومده بود رفته بودم دکتر که برام سونو نوشته بودو دیروز نوبت سونوگرافی داشتم ... . . . با کلی استرس رفتم دکتر ... وقتی برام سونو انجام داد گفت شما هیچ مشکلی ندارید و رحم و تخمدان ها هر دو طبیعی هستن و هیچ کیستی هم مشاهده نمیشه و برای اطمینان دوبار چک کرد ... . . . جوابو بردم...
-
باز مادرم منو صدا کن صدا کن ... فرشته بانو همیشه برام دعا کن
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 18:38
اول اول سلام به تموم مامانای مهربون و گل روزتون مبارک ... بعد سلام به مامان مهربون خودم که دلم براش یه ریزه شده و میخوام همین الان بزنم زیر گریه چون امروز نتونستم برم پیشش . چون صبح که سرکار بودم و الانم حالم زیاد خوب نیست و فردا بعد از ظهر نوبت سونو گرافی دارم . ایشالا فردا حتما میرم پیشش ... البته صبح اول وقت زنگ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 22:09
۵شنبه تولد همسر مهربونمه . و من در تدارک کادو و جشن کوچیکی هستم که امیدوارم خوشحالش کنه . میام دوباره .
-
خدایا صدامو میشنوی؟
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 16:40
خیلی دلم گرفته خیلی کلافه ام نمیدونم چرا هر چی مشکله برای منه؟ یکی رو درست میکنی یکی دیگه بوجود میاد
-
حس من و همسر مهربانم
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 21:41
الان همسری سرکاره و من یه هفتس که تنها و بدون اون لالا میکنم . اما هردومون خوشحال هستیم . خوشحال از اینکه آزمایشام نرمال شده و میتونیم واسه آینده مون برنامه ریزی کنیم . روز شنبه میرم دکتر زنان و روز یک شنبه واسه دکتر تیروییدم نوبت دارم ... . . . نمیدونم چرا و یا شایدم میدونم چرا اما خیلی دلم روشنه و هر دومون خیلی...
-
خوشحالم
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 21:29
امروز در این لحظه . . . خیلی خیلی خوشحالم . عصر رفتم جواب آزمایشمو گرفتم خوشبختانه تیروییدم خیلی پایین اومده و اگه قرصو ادامه بدم دیگه بالا نمیره ... و باز هم خوشبختانه هورمون پرولاکتین و ال اچ هم که به خاطر تیروییدم رفته بود بالا حسابی اومده پایین .... . . . . خیلی خوشحالم باورم نمیشه ... اون دکتر اولی اینقدر نا...
-
آزمایش
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 21:59
دیروز رفتم دوباره آزمایش تیرویید و بقیه رو دادم . فردا عصر جوابش آماده اس خیلی استرس دارم ... امیدوارم . خدا جونم دوست دارم ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 18:51
فردا قراره برم آزمایشگاه واسه تکرار مجدد ازمایش تیرویید و ... خدا کنه به حد مطلوب رسیده باشه و مشکل اصلیم برطرف شده باشه ... . . . خدایا ... بعدا نوشت در ساعت ۲۰:۳۰: داشتم شرایط یکی از آزمایشامو که هورمونی هم هست رو سرچ میکردم که دیدم اون دفعه خانمه درست واسه من توضیح نداده بوده امیدوارم اون دفعه کاذب نشون داده باشه ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 12:04
روزها داره میگذره . من و همسرم بیشتر از قبل لحظه شماری می کنیم واسه نی نی . تقریبا خیلی کم مونده تا روزی که دوباره باید برم آزمایش و برم پیش دکترم . احساسم خیلی بهتر از روزای قبله . و دارم هر لحظه از خدای خوبم واسه اومدی نی نی سالم به زندگی مون تو سال ۹۱ خواهش می کنم و امیدوارم اگه به صلاح زندگی ماست امسال بهمون نی نی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 20:42
ار سفر برگشتیم خیلی خوش گذشت . . . واسه نی نی نیومده یه لباس ناز ناز ناز خریدیم که تبرک باشه . . . خدایا شکرت .... . . . همسر مهربونم دوستت دارم خیلی دوستت دارم خیلی دوستت دارم خیلی دوستت دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 19:45
داریم میریم سفر خیلی خوبه که کنار هم هستیم !
-
سال نو مبارک
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 15:51
امسال لحظه سال تحویل بعد از دعا واسه عزیزان و دوستانی که یادم بودن دعا کردم خدا یه نی نی سالم تو سال 91به ما بده !
-
بی تعارف
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 22:19
بدون تعارف بدون هیچ درنگ الان فقط به همسرم احتیاج دارم احساس خستگی و درموندگی می کنم .... دلتنگم خیلی دلم خیلی گرفته ... از دنیا و از زندگی ... فقط دلم میخواد بغلم کنه تنها پناه خستگیم .....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 22:15
این نی نی گولوی کوچولوی ماست که الان تو بهشت پیش خداست !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 22:09
یه روزی که خدا بهم نی نی گولو بده از این خوشمل ترش میکنم و ازش عکس میگیرم ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 20:41
داریم با همسر مهربان کارای خونه تکونی رو انجام میدیم . چقدر خوبه ادم کنار عشقش خونشو تمیز کنه و این بهم اینو یاداوری میکنه هر روز باید بابت وجودش و خوشبختی خدا رو شکر کنم .
-
بازهم منتظر
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 15:11
دوست دارم زود تر اردیبهشت بیاد تا ببینم نتیجه آزمایشم اجازه میده نی نی بیاریم ؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1390 22:06
امروز خیلی خیلی خوشحالم . یه دکتر خیلی خوب رو یکی بهم معرفی کرد که برم پیشش و گفت اون دکتری که رفتی اصلا به کارش اعتمادی نیست . . . . و واقا هم راست میگفت خواهر خودم وقتی پیش اون رفت کلی نتیجه گرفت . همه ی ازمایشامو و سونوگرافی مو نشونش دادم گفت اصلا نگران نباش همه مشکلات تو به خاطر کم کاری تیروییدته و اون که خوب بشه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 21:02
هنوز خبری نیست ... همسر مهربونم شبکاره و من تنها هستم ... . . . باز پس فردا نوبت دکتر دارم ...
-
سرگردونم ...
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 21:42
روزها میگذره و من وقتی تنها میشم بیشتر بهش فکر میکنم و بیشتر فکر و خیال میکنم !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 15:44
دیروز رفته بودم دکتر تیرویید جدیدم که میگن خوبه . با کلی زحمت نوبت گرفتم ... آزمایشامو دید . روند خوردن قرصامو تغییر داد خبر خوبی داد که کمی ارومم کرد گفت پرولاکتینت رفته بالا همون به خاطر تیروییدته تیرویید خوب بشه اونم میاد پایین ... نگران نباش نمی خواد قرصای دیگه مصرف کنی. واسه اردی بهشت واسه آزمایش و معاینه مجدد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 21:30
قشنگیش به اینه که هنوز یکم جای امیدی هست ....